شاید یه وقت دیگه ...

وبلاگ شخصی مسعود

شاید یه وقت دیگه ...

وبلاگ شخصی مسعود

بوی ماه مهر




پاکی از چهره ی کودکان سرزمین من مشخص است. نمیدانم چه حالی دارند این کودکان... چندسال قبل عکسشان را گرفتم در ارتفاعات تالش... امروز به یاد بوی ماه مهر بودم ...دلم برایشان تنگ شد نمیدانم دفتر و کتاب دارند اصلا مدرسه ی درست دارند ... نمیدانم...



نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 19 شهریور 1392 ساعت 23:10

دل من زنازکی خود شکست وگرنه از تو برنیاید دل شکن باشی.............انشالله که داشته باشن.

به امید خدا

آبتین فراهیم زاد 25 شهریور 1392 ساعت 12:57

درود
چند تا ار مدرسه هایی که تو ارتفاعات ماسوله بود به دلیل مثلا" کمبود دانش آموز تعطیل شد،مدارسی که خود مردم بنا کرده بودند با هزینه شخصی،آموزش پرورش معلم نمیداد،یک معلم حاضر نبود بیاد اون بالا،بعد انتظار داشتند ده بیست تا دانش آموز ابتدایی از اون بالا بیان تو شهر و اصلا" برای منطقه اهمیت نداشت که میان یا نمی یان،حالا کتاب و دفتر که بماند،مدرسه ای که هم در پایین دست بود،معلم گیلک زبانش ،جز آزار بچه ها کاری بلد نبود،دانش آموز پنجم مثلا" اسمش رو نمیتونست بنویسه،بخدا اگه مشکل از هوش بود،با دو ساعت تدریس در اون کلاس،بچه ها کلی مطلب یاد گرفتند،اما معلمشون با تحقیر اونها؛سرخوردشون کرده بودتبعیض تا کجا،فقط به خاطر اینکه تالشند!!!
کودکان ارتفاعات تالش هم خدا کنه روزهای خوشی داشته باشند،به امید سربلندی همه فرزندان سرزمینمون...
ببخش برادر پرحرفی کردم

[ بدون نام ] 29 شهریور 1392 ساعت 22:55

دوست من همیشه شاد وسلامت باشی با روزهای خوب.

ممنون.با آرزوی موفقیت و شادی همه ی انسان ها

درود
جناب ندایی اگر اجازه بدید عکسهای شما در مورد تالش رو در وبلاگ عکس تالش منتشر کنم
با احترام

خواهش میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد