شاید یه وقت دیگه ...

وبلاگ شخصی مسعود

شاید یه وقت دیگه ...

وبلاگ شخصی مسعود

سفرم به پایان رسید

سر فرصت تجربیات و خاطراتم رو که نوشتم تو وبلاگم میذارم.



تصمیم سفر با دوچرخه از کجا شروع شد

به رشته کوهنوردی علاقه داشتم و گاهی کوهنوردی میرفتم البته مدارک کوهپیمایی و یخ و برف و سنگ نوردی مقدماتی رو پیش آقای عباس علی نژاد و پیمان ثروت گذروندم.اما بعد از سربازی و اومدن به بندرعباس و سرکار رفتن یکم اوضاع تغییر کرد نه کوهی بود نه وقت آنچنانی.گاهی با کامران(پسر عمم)حرف میزدیم که کامران گفت بیا با دوچرخه بریم شمال اولش کلی خندیدیم و انگار واسه جفتمون یه شوخی یا یه آرزو اومد اما یکم گذشت جدی تر شدیم یکم تو نت گشت و گذار کردم و در مورد دوچرخه و دوچرخه سواری و سایکل توریست تحقیق کردم.خیلی جالب بود چیزایی تو اینترنت پیدا کردم که فکرشم نمیکردم چه انسانهایی با عشق و علاقه با دوچرخه سفر میکنند. چون خودمم عاشق سفرو کشف و دیدن جاهای جدیدم،بیشتر رو این تصمیم فکر کردم.به کامران گفتم تا دوچرخه نگیریم فایده ای نداره باید انگیزه و ابزارشو پیدا کنیم.رفتیم 2تا دوچرخه ژیتان فرانسوی خریدیم شروع کردیم تمرین.تو اینترنت چندتا دوست خوب هم پیدا کردم که از خوب روزگار هر دو سایکل توریست خوب و حرفه ای بودن.آقای امیری که خیلی از جاهای دنیارو گشتن و تو خود بندرعباس ساکن هستن من هم سریع باهاشون ارتباط برقرار کردم و یه قرار ملاقات گذاشتم و کلی از تجربیاتشون استفاده کردم و جواب خیلی از سوالاتمو گرفتم.آقای حسینی هم که بچه داراب هستن و تجربه خوبی در رکاب زدن در ایران دارن رو هم بعد از سفرش که از داراب به مشهد داشت ملاقات کردمو نقشه مسیر و باهاش چک کردم و بهم خیلی کمک کرد تا یه مسیر خوب و برنامه حرکت مناسبی رو طراحی کنم.کم کم ابزار و وسایل لازم رو واسه این کار خریدم.کامران یه برنامهایی واسش پیش اومد که این سفر رو نمیتونه باهام بیاد.من تقریبا آمادم و منتظر زمان مناسب واسه حرکتم.به قول آقای امیری هروقت و هرجا که دلت ندا داد که وقتشه و باید حرکت کنی حرکت کن.واسه همین من الان تاریخ دقیقی واسه حرکتم ندارم شاید مرداد شایدم شهریور راه بیوفتم.اولش خیلی دونبال اسپانسر و شعار بودیم چندتا شعار خوب هم اماده کردیم و حتی اسپانسر خوب هم پیدا کردیم اما وقتی که قرار شد تنها برم این سفرو ترجیح دادم اسپانسر رو بیخیال بشم.خودم با هزینه خودم سفر کنم تو چادر و کیسه خوابم بخوابم و از دیدنی ها و مردم و فرهنگهای مردم سرزمینم لذت ببرم.و تا جایی که بتونم سرزمین مادریم یعنی تالش رو به افراد بیشتری معرفی کنم.