شاید یه وقت دیگه ...

وبلاگ شخصی مسعود

شاید یه وقت دیگه ...

وبلاگ شخصی مسعود

آبشار سنگان،دریاچه اوان در جمعه هایی که قرار بود بخوابم!!!


آدینه 27 اردیبهشت 92


بعد از شرکت تو همایش راهنمایان گردشگری تهران به همراه آقای گودرزی با چندتا دوست خوب آشنا شدم که یکی از اونا خانوم فارسی بودند.خانوم فارسی از راهنمایان قدیمی تور هستند.بازنشسته آموزش پرورش و معلم زبان انگلیسی. سه شنبه بود که بهم اطلاع دادن اگه دوس دارم باهاشون برم به آبشار سنگان....



من هم که انگار منتظر بودم یکی بهم همچین پیشنهادی بده سریع گفتم خوشحال میشم باهاتون بیام....

جمعه صبح تو فلکه دوم صادقیه جمع شدیم و به سمت جاده کن و سولقان حرکت کردیم

و بعد به روستای سنگان رسیدیم و بعد از خوردن صبحونه به سمت آبشار حرکت کردیم



بدون شرح... 



مسیر خیلی سختی نداشت و حدود 2 ساعت طول کشید تا از روستای سنگان به آبشار برسیم



مردم زیادی برای دیدن آبشار اومده بودند و هوا هم انصافا خیلی خوب بود



بعد از خوردن نهار و گرفتن عکس یادگاری برگشتیم سمت روستای سنگان




و بعد هم خونه و آماده شدن برای یک هفته خوب...

سنگان به گیلاس و ریواسهایش معروف است!



آدینه 3 خرداد 92


صبح دیر از خواب بیدار شدم .اما تصمیم برای رفتن به دریاچه اوان انگار جدی بود تو خونه!

کمی سرماخوردگی و کسالت هم داشتم اما خوب برویم که برویم و رفتیم




در مورد دریاچه اوان کمی در اینترنت سرچ کرده بودم و عکس هایش را دیده بودم

از خانه ما تا دریاچه حدود 3ساعت راه بود



روز پدر بود و سالگرد وبلاگم بود و هوا و روزگار و شقایق ها خوب بودند و ....



مسیر پر پیچ و خم اما زیبا و تمیز

واقعا ارزشش را داشت بسیار زیبا و  آرام



آسمانی آبی هوایی خنک دریاچه ای زلال



و این هم یه شوخی .... اسم روستا مرک هستش که نمیدونم کی یه سرکش گذاشته بود رو "ک" و تبدیل شده بود به مرگ

گرچه من معتقدم تا مرگ راهی نیست و هر آن ممکنه بهش برسیم 




دوستان اگه سوالی در مورد آبشار سنگان و دریاچه اوان داشتند خوشحال میشم بتونم کمکی کنم.